کتاب مثل خون در رگ های من نوشته احمد شاملو، نامه هاییست که شاملو به همسرش می نوشت و او هم پاسخ میداد. شاملو و همسرش آیدا سرکیسیان این نامه ها را در دهه چهل و پنجاه برای هم نوشته اند.
آیدا مدت ها راضی به انتشار این نامه ها نشد تا علاقه مندان بتوانند نبوغ شاملو در عاشقانه هایش به همسرش را مطالعه کنند. تا اینکه 15 سال بعد از مرگ شاملو، او در نهایت راضی به انتشار این اسرار عاشقانه میان آن دو نفر شد.
رابطه عاشقانه شاملو با همسرش چنان نقش پر رنگی در زندگی شخصی او می گذارد، که میتوان حضور عشقی عمیق در قلب شاملو را در دیگر کار های او هم دید.
این اثر میتواند گوشزد خوبی به افرادی باشد که اعتقاد دارند، عشق بعد از ازدواج از تب و تاب می افتد و پس از آن زندگی یکنواختی گریبان هردو را می گیرد. اما شاملو نشان می دهد که می توان عاشق بود و ازدواج کرد و عاشق ماند.
در این کتاب صرفا احساسات شاملو را میتوان مشاهده کرد، و کمتر از مسائلی دیگر همچون مسائل سیاسی یا ادبی صحبت می کند.
در پایان هم به خط خود شاملو نامه هایی ها را میتوان خواند.
آیدای عزیز من.
هرچه بیشتر میبینمت، احتیاجم به دیدنت بیشتر میشود.
دیروز چند لحظه ی کوتاه بیشتر ندیدمت. تمام سر شب، تنها و بی هدف در خیابان های تاریک و خلوت این اطراف راه رفتم و به تو فکر کردم. شاید اگر بیرون
نمی رفتم، می توانستم دفعات بیشتری ببینمت. ولی چون بهت گفتم که بروی بخوابی و قبول نکردی، ناچار رنج ندیدن تو را به خودم هموار کردم و از خانه
بیرون رفتم که بروی استراحت کنی. فکر نمی کنی اگر مریض بشوی و بیفتی، با این وضعی که داریم چه خواهد شد؟...
...آیدا! خاطره ی آن روز مرا رنج می دهد، مرا مأیوس می کند، و دارد مرا از پا درمی آورد... اگر علت سردی آن روزت را برای من شرح ندهی، یأس و بدبختی مرا
خواهد کشت. هر چه هست یا بود، بگو و مرا از این اندوه خلاص کن، از این رنج نجات بده و بگذار این لکه ی تاریک برطرف شود، وگرنه دنیا را پیش چشم
من سیاه خواهد کرد...
آیا مثلاً تصور کرده ای که ممکن است این موضوع باعث ناراحتی من شود؟ [اگر این جور باشد، باید یک قلم به تو بگویم «دیوانه!» و ازت بخواهم که از
این به بعد، برای عشقی که به بزرگی آسمانهاست، روی زمین حساب باز نکنی!]
در هر حال، نمی دانم.
می دانم که مرا دوست می داری. و شاید هم به همان اندازه مرا دوست می داری که من تو را. و به همین علت، از تو می خواهم این زخمی را که دارد از چند
روز پیش به این طرف مثل خوره ای روح مرا می خورد با توضیح خودت مرهم بگذاری.
بیش از هر لحظه ای دوستت می دارم. مرا از این رنج رهایی بده.
احمد شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴ – ۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلم نامه نویس، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگنویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران بود. شاملو تحصیلات مدرسهای نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از شهری به شهری گسیل میشد و از همین روی خانوادهاش هرگز نتوانستند مدتی طولانی جایی ماندگار شوند. زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ به سبب فعالیتهای سیاسی پایانِ همان تحصیلات نامرتب بود.
شهرت اصلی شاملو بهخاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونهای شعر است که با نام شعر سپید یا شعر شاملویی که هماکنون یکی از مهمترین قالبهای شعری مورد استفاده ایران به شمار میرود و تقلیدی است از شعر سپید فرانسوی یا شعر منثور شناخته میشود.
منبع: wikipedia