رمان صد سال تنهایی در سال 1982 جایزه نوبل ادبیات را برای گابریل گارسیا مارکز به ارمغان آورده است. این کتاب به سبک رئالیسم جادویی نگارش یافته است.
گابریل گارسیا مارکز در کتاب صد سال تنهایی، به شرح زندگی شش نسل از خانواده بوئندیا می پردازد. که نسل اول آنها در دهکده ای به نام ماکوندو ساکن می شود. داستان از زبان سوم شخص حکایت می شود. طی مدت یک قرن تنهایی، پنج نسل دیگر از بوئندیاها به وجود می آیند و حوادث سرنوشت ساز ورود کولی ها به دهکده و تبادل کالا با ساکنان آن، رخ دادن جنگ داخلی و ورود خارجی ها برای تولید انبوه موز را می بینند.
یکی از کلیدی ترین شخصیت های رمان صد سال تنهایی، اورسولا ایگواران همسر خوزه آرکادیو بوئندیاست، که مادر نخستین نسل خانواده بوئندیاها می باشد. اورسولا زنی است که بار سنگین محنت و رنج این تنهایی تاریخی و عظیم را بر شانه های مردانه خویش می کشد.
بریده ای از کتاب صد سال تنهایی
خوزه آرکادیو بوئندیا نفهمید در کدام لحظه و بنا بر کدام نیروی مخالف، نقشه اش با مخالفت و سرپیچی روبرو شد. فقط یکباره متوجه شد که شکست خورده است. اورسولا با دقتی معصومانه او را نظاره می کرد و روزی که او، نومید از نقشه ی سفر، با دندان های به هم فشرده وسایل آزمایشگاه را در صندوق هایشان می گذاشت، حتی دلش به حال او سوخت. صبر کرد تا کارش را به اتمام برساند، صبر کرد تا در صندوق ها را میخکوبی کند و روی آن ها با مرکب، حروف اول اسم خود را بنویسد. او را سرزنش نکرد، اما می دانست که او پی برده است که مردان دهکده حاضر نیستند در این نقشه با او همراهی کنند (وقتی با خودش حرف می زد این را شنیده بود). فقط موقعی که میخواست در اتاقک آزمایشگاه را از پاشنه در بیاورد، اورسالا با احتیاط از او علت را پرسید و او به تلخی جواب داد: "حالا که کسی حاضر نیست همراه ما بیاید، خودمان از اینجا می رویم". اورسالا نگران نشد.
گفت: "ما از اینجا نمی رویم. همین جا می مانیم، چون در اینجا، صاحب فرزند شده ایم".
این کتاب در دسته کتاب داستان لاتین قرار دارد.گابریل گارسیا مارکز، (متولد ۶ مارس ۱۹۲۷، آراکاتاکا، کلمبیا - درگذشته ۱۷ آوریل ۲۰۱۴، مکزیکو سیتی، مکزیک)، رماننویس کلمبیایی و یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم، که در سال ۱۹۸۲ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
او چهارمین آمریکایی لاتینی بود که چنین افتخاری به دست آورد و پیش از او شاعران شیلیایی گابریلا میسترال در سال 1945 و پابلو نرودا در سال 1971 و رمان نویس گواتمالایی میگوئل آنجل آستوریاس در سال 1967 از او تقدیر کردند.
او علاوه بر رویکرد استادانهاش در رمان، سازنده داستانهای کوتاه، و روزنامهنگاری ماهر بود.
گارسیا مارکز در داستانهای کوتاهتر و طولانیتر خود به شاهکار نادری دست یافت که در دسترس خواننده معمولی بود و در عین حال سختترین منتقدان را راضی کرد.